loading...

گم شده در خیال

بازدید : 293
دوشنبه 11 اسفند 1398 زمان : 10:12

بیا بنویسیم از احساساتمون تو این روزا راستش دلم میخواد گریه کنم اونم خیلی زیاد برای تمام نعمت‌هایی که تو این ۱۸سال عمرم ازش غافل بودم دلم میخواد گریه کنم از غصه از اینکه بهم رحم نمیکنیم اینکه هم‌دیگه رو دوست نداریم اینکه غیبت میکنیم احتکار میکنیم گرون‌فروشی میکنیم به‌جون هم افتادیم اما نمی‌دونیم که فایده نداره تو این روزا فقط باید بشینیم فکر کنیم اینکه چی‌شد به اینجا رسیدیم با‌جایی که حتی تو مریضی و مشکلات هم طرف هم نیستیم اینکه به این درجه از بدبختی و بیچارگی رسیدیم که سلامتی و زندگی هم‌دیگه برامون بی‌ارزش شده و مهم نیست چرا اینطوری شد چرا چرا انقدر بد زندگی کردیم که تو این شرایط باید حسرت خیلی چیزهارو بخوریم حسرت اینکه با خانوادمون بریم یه خرید عید ساده حسرت اینکه چرا قبل از این به فکر خدا نبودیم و هنوزم خیلیامون حالیمون نشده فقط باید از خودش بخوایم

من روحم به تو متعلق نیست
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 100
  • بازدید کننده امروز : 7
  • باردید دیروز : 8
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 404
  • بازدید ماه : 1164
  • بازدید سال : 10426
  • بازدید کلی : 24915
  • کدهای اختصاصی